روزنوشت دوم دکتر #محسن_ردادی مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی و نماینده اعزامی پژوهشگاه به چین
مدرسه مرکزی حزب کمونیست چین یکی از مهمترین اندیشکدههای این کشور است. وظیفه این مدرسه تربیت کادر رهبران و کارگزاران کشور است. این سومین جلسهای بود که هیئت ایرانی در این چند سال با مدیران این موسسه برگزار کردند. سخنرانیها طبق معمول دیپلماتیک، پر از تشریفات و تا حد زیادی کلیشهای بود. مطالبی از قبیل اهمیت روابط متقابل، فرهنگ و تمدن بسیار عالی هر دو کشور، علاقه به افزایش روابط و…. .
پس از جلسه از برخی از اعضای سفارت پرسیدم چرا به جای این تعارفات اقدام عملیاتی و اجرایی صورت نمیگیرد؟ پاسخ ایشان این بود که ارتباط با ابرقدرتی مثل چین نیازمند اراده، شناخت و تصمیم گیری است. ظرفیتهای چین بسیار عظیم و فراتر از حد تصور است اما متاسفانه از سوی نهادهای ایرانی توانمندی کافی برای بهرهبرداری از این ظرفیت وجود ندارد. به عنوان مثال در جلسه طرف چینی اعلام کرد برای چندمین بار اعلام آمادگی میکنیم که با ایران فیلم سینمایی بسازیم تا فرهنگ و تمدن ایران و چین معرفی شود. سفارت، ظاهرا به سازمانهای سینمایی موضوع را منتقل کرده اما سینمای ایران نتوانسته ز این ظرفیت بهرهبرداری کند. در حوزه اقتصاد، سیاست، فناوری و… هم ماجرا به همین ترتیب است. بله! ارتباط با ابر قدرتها هم ظرفیت، اراده، و ساختار مناسب میخواهد. بدون این لوازم و زمینهها دنیایی از ظرفیتها، برای ما غیر قابل استفاده است. البته کشورهای دیگر مثل عربستان به شدت در این چند سال اخیر ارتباطهای خود را با چین افزایش دادهاند.
مکانیسم جبران برای برقراری توازن میان محدودیتها و خدمات
در چین محدودیتها بسیار فراوان است. اینترنت حتی نسبت به ایران هم محدودتر است و شما نمیتوانید حتی از گوگل استفاده کنید. رسانهها نیز محدود هستند. شرایط برای اقامت و جابجایی افراد سختگیرانهتر است که بعداً به آن اشاره میکنم. با این حال اعتراض جدی و فراوانی دیده نمیشود. در ۱۰ سال گذشته چین تهدید امنیتی داخلی (بمب گذاری،شورش و…) نداشته است.با توجه به پرسوجویی که انجام دادم فکر میکنم یکی از دلایل اینکه محدودیت به اعتراض و نارضایتی ختم نشده، برقراری مکانیسم جبران است. به این معنا که هر چیزی از مردم دریغ میشود، در مقابل خدماتی به آنها ارائه میشود که آن محدودیتها را جبران میکند. مثلاً واتساپ و تلگرام در این کشور فیلتر هستند. اما ویچت نرمافزاری است که به مراتب قابلیتهای بیشتری دارد و با آن میتوان انتقال مالی، خرید روزانه، ارتباط با دوستان و… را با بهترین کیفیت انجام داد. گوگل فیلتر است و موتور جستجوی بینگ نیز نسخه چینی آن در دسترس است. اما کیفیت اینترنت بسیار بالاست و نارضایتی احتمالی از این محدودیتها را جبران میکند. دسترسی به شبکههای تلویزیونی بین المللی محدود شده اما شبکههای تلویزیونی داخلی چین تمام نیازهای افراد از قبیل سرگرمی، آموزش، اخبار و غیره را برطرف میکنند و این شبکهها کیفیت خیلی خوبی دارند. حتی من احساس کردم تلاش میکنند به نوعی خود را بیطرف نشان دهند تا مخاطب احساس نکند حقایق از او پنهان شده است. فراتر از همه، جو پلیسی و امنیتی و محدود شدن مشارکت عموم مردم در سیاست، با رفاه و توسعه جبران شده است. شهروند چینی ممکن است نتواند انتخابات را مانند یک شهروند ایرانی تجربه کند، اما توسعه کشور، رفاه اجتماعی، شکوه بناها و نمادهای فناوری به قدری چشم پرکن هستند که انگیزه برای اعتراض را از بین میبرد. به نظرم اگر در ایران هم، هر محدودیتی با خدماتِ بهتر جبران شود، توازن به هم نمیخورد و اعتراضها کاهش مییابد.
این حق دولت است!
معمولاً حقوق شهروندان موضوع اصلی گفتگوهای دانشگاهی است. اما حقوق و اختیارات دولت مورد غفلت قرار میگیرد. دولت چین سیاستهایی را در پیش گرفته که شاید از نظر ما محدود کردن حقوق شهروندی باشد، اما اگر نیک بنگریم، این موارد جزو اختیارات دولت بوده و به علاوه تأمینکننده حقوق اساسیتر ملت است. اجازه بدهید چند مثال بزنم.در ایران آزادی اقامت شهروندان در شهرهای دلخواه، حق داشتن خودرو و برخوردار بودن از حق رانندگی در هر شهری، جزو اولیات و بدیهیات حقوق شهروندی به شمار میرود که قابل مذاکره هم نیست! در چین این موارد کاملاً محدود شدهاند. فقط کسانی که پدر و مادرشان اهل پکن هستند اجازه دارند در پکن اقامت داشته باشند (البته چند استثنا هم وجود دارد: مثل فارغ التحصیلان دانشگاههای خاص). هر فرد فقط حق اقامت در شهر محل تولد خود را دارد. البته منظور این نیست که افراد را دستگیر میکنند. نه! با مکانیزمهای غیر قضایی تلاش میشود اعمال حاکمیت صورت گیرد. اگر فردی از شهرستان به پکن بیاید، در اجاره منزل به شدت دچار زحمت میشود، و به علاوه مدارس دولتی اجازه ندارند فرزندان وی را ثبت نام کنند و این فرد مجبور است هزینه تحصیل فرزندش را در مدارس خصوصی با قیمتهای گزاف پرداخت کند. بنابراین مهاجرت داخلی به صرفه نیست و جذابیتی ندارد. آزادی اقامت در شهرهای کشور و برخورداری از خدمات دولتی برای افراد غیر مقیم، جزء حقوق شهروندی نیست.در مورد خودرو هم همینطور. افراد با پلاک شهرستان نمیتوانند به پکن بیایند. به همین دلیل افراد برای خرید پلاک پکن از سایر شهروندان، چند برابر قیمت یک خودرو را پرداخت میکنند! چون این کار هم به صرفه نیست اغلب ترجیح میدهند از وسایل حمل و نقل عمومی، دوچرخه، و موتور برقی استفاده کنند.این وضعیت هرچند باعث محدودیت شهروندان میشود اما به توزیع بهتر جمعیت در چین کمک کرده است. تولید ثروت فقط در پکن انجام نمیشود. به علاوه به دلیل محدود بودن جمعیت، خدمترسانی به مردم بهتر انجام میگیرد. آلودگی، ترافیک، محدودیت خدمات و… بسیار کاهش یافتهاست. فکر میکنم آن محدودیتها بر حقوق شهروندی، باعث تامین حقوق اساسیتریشده است. از جمله: حق تنفس هوای پاک، حق بهرهمندی از خدمات با کیفیت، حق زندگی آرام به دلیل نبودن ترافیک،… .دلالت راهبردی ۱. بسیاری از امور جزو حقوق اساسی دولت هستند و به بهانه آزادیهای شهروندی نباید از دولت سلب شوند.دلالت راهبردی ۲. اگر دولت از ترس اعتراض مردم، نسبت به اعمال حاکمیت و حقوق خود کوتاهی کند، به احتمال زیاد بخش دیگری از حقوق شهروندی ضایع میشود و نارضایتی بیشتری رخ میدهد